۸ خودآگاهی:
خودآگاهی باعث میشود فرد از خود، ویژگیهای شخصیتی، نقاط قوت و ضعف، نیازها، اهداف و امیالِ خود، آگاه شود. همچنین خودآگاهی، اغلب پیش نیازی برای برقراری ارتباطات مؤثر، بهبود روابط بینفردی و ایجاد همدلی با دیگران است.
۹ مواجهه موثر با احساسات:
این مهارت به این توانایی اشاره دارد که فرد بتواند احساسات را در خود و دیگران بشناسد، از چگونگی تأثیر آنها بر رفتار آگاه شود و توانایی پاسخ مناسب به احساسات را داشته باشد. اجتناب از تجربه احساسات شدید مانند خشم یا غم و اندوه میتوانند اثرات منفی بر سلامتی روان داشته باشند.
۱۰ مواجهه موثر با استرس:
شناخت منابع استرس در زندگی، شناخت چگونگی تأثیر آنها بر افراد و عمل به روشهایی که به مدیریت سطوح استرس کمک میکند؛ به مهارت مواجهه موثر با استرس اشاره دارد. از طریق این مهارت، افراد میتوانند با ایجاد تغییراتی در محیط فیزیکی یا سبک زندگی سالم، منابع استرس را تنظیم کنند، به طوری که تنشهای ایجاد شده توسط استرسهای غیر قابل اجتناب، منجر به مشکلات سلامتی نشود.
کاربردها و اهداف آموزش مهارتهای زندگی چیست؟
تحقیقات در مورد نتایج آموزش مهارت های زندگی نشان میدهد برنامههایی که با هدف توسعه مهارت های زندگی به اجرا در آمده است؛ اثرات زیادی را به همراه داشته است. کاهش رفتارهای خشونت آمیز و خود تخریبگر، بهبود رفتارهای اجتماعی، افزایش توانایی برنامه ریزی و انتخاب راه حلهای موثر برای حل مشکلات، بهبود خودپنداره، افزایش خودآگاهی، سازگاری اجتماعی و عاطفی، افزایش دانش اندوزی، بهبود فرایند خود تنظیمی، مدیریت مشکلات بین فردی، تنظیم اضطراب، کمک به حل تعارض با همسالان به طور سازنده، کنترل رفتارهای تکانشی و محبوبیت در اجتماع از جمله پیامدهای مثبت آموزش مهارت های زندگی هستند.
همچنین مطالعات پژوهشی نشان میدهد که آموزشهای جنسی مبتنی بر مهارت های زندگی، در استفاده از روشهای پیشگیری از بارداری در میان نوجوانان، تغییرات قابل ملاحظهای ایجاد کردهاست. همچنین تأخیر در شروع فعالیت جنسی، تأخیر در شروع مصرف الکل و ماری جوانا، گسترش آگاهیها و آموزش رفتارهای لازم برای جلوگیری از گسترش HIV/AIDS، از جمله نتایج آموزش مهارت های زندگی بوده است.
معیارهای اثربخشی مهارت های زندگی:
سازمان یونیسف بیان میکند که مهارت های زندگی زمانی اثر بخشیهای لازم را دارد که بتواند در رفتار تغییر ایجاد کند؛ یعنی اگر آموزش مهارت های زندگی صرفا به ایجاد دانش و نگرشهای جدید منجر شود، اثرگذار نخواهد بود. در واقع آموزشهای مبتنی بر اطلاعات، برای ایجاد تغییر در رفتار کافی نیستند. به عنوان مثال، یک سخنرانی در مورد “رفتارهای سازنده” لزوماً منجر به ایجاد رفتار سازنده در زندگی نخواهد شد؛ بلکه وجود تمرینها و موقعیتهای واقعی که شرکتکنندگان بتوانند در آنها رفتارهای سازنده را تمرین کنند و اثرات آن را تجربه کنند، لازم است تا افراد بتوانند از دانشهای آموخته شده به صورت عملی، کاربردی و تجربهای در زندگی روزمره خود بهره مند شوند.
نظریه یادگیری بزرگسالان بیان میکند بهترین شکل یادگیری این است که افراد بتوانند آنچه یاد میگیرند را با تمرین و تجربه واقعی خود در زندگی مرتبط کنند. زمانی که این تمرینهای عملی تقویت شوند، بهترین بازخورد را خواهد داشت. تکرار این تمرینها منجر به تثبیت یادگیری میشود؛ زیرا مطالعات نشان میدهند که اگر پیام یک بار به مغز داده شود، مغز یک روز بعد، ۱۰درصد پیام را به خاطر میآورد اما زمانی که همان پیام شش بار در روز ارسال شود، مغز ۹۰ درصد آن را به خاطر خواهد آورد. از این رو تکرار، تقویت و مرور این تمرینها حائز اهمیت است.
مهارتهای زندگی کودکان و نوجوانان:
آموزش و دوره مهارت های زندگی نوجوانان، به آنها کمک میکند در مورد حوزههای مختلف زندگی خود، از جمله سلامت، روابط بینفردی، خانواده، همسالان، انتخاب شغل و غیره، بتوانند دانش، نگرشها و ارزشهای خود را به رفتار سازنده تبدیل کنند. نوجوانان امروزی در محاصره پیامهای متفاوت و بعضاً متناقضی از سوی جامعه و والدین بزرگ میشوند. والدین و معلمان مدارس در مورد حوزههای مختلف زندگی اطلاعاتی به نوجوانان میدهند. از سوی دیگر، این اطلاعات ممکن است با پیامها و رفتار همسالان در تضاد باشد. حتی ممکن است بسیاری از اطلاعات و خواستههایی که مدارس و والدین از نوجوانان دارند با ماهیت و خواستههای نوجوانان هماهنگ نباشد که این خود منجر به ایجاد فشار و استرس برای نوجوانان میشود.
آموزش مهارت های زندگی با گسترش خودآگاهی، به کودکان و نوجوانان کمک میکند تا به طور سازندهتری با چالشهای زندگی مواجه شوند و عمل کنند. افزایش آگاهی باعث میشود نوجوانان از رفتارهای آسیب زا و پرخطر دوری کنند و سلامت روانی و جسمی خود را حفظ کنند. توسعه مهارت های زندگی در میان کودکان و نوجوانان، آنها را توانمند میسازد تا در مورد تصمیمگیریهای مهم زندگی خود مسئولانهتر رفتار کنند.
چگونه مهارت های زندگی را پرورش دهیم؟
زندگی میتواند بهترین آموزگار انسان باشد. درواقع همان قدر که زندگی برای نوع بشر میتواند آسیب زا و ناکامکننده باشد، به همان میزان نیز میتواند زمینههای لازم برای رشد انسان را فراهم کند. نگاه به دستاوردها و ارزیابی نتایج زندگی ما، مهمترین شواهدی است که نشان میدهد چه قدر در مسیر رشد فردی خود قدم برداشتهایم و برای ادامۀ مسیر و دستیابی به اهداف و خواستههای خویش با چه موانعی رو به رو هستیم. بنابراین مشاهدۀ روند زندگی روزمره و حفظ هشیاری نسبت به آن، ما را در جهت ساختن زندگی با کیفیت، در راستای آنچه به زندگی ما معنا میدهد، رهنمون میکند. از این رو یادگیری این مهارتها به صورت عملی و به کارگیری و توسعۀ آنها در زندگی فردی و اجتماعی، میتواند ما را برای مواجهه موثر با چالشهای زندگی آماده کند.
نکته قابل توجه این است که علاوه بر اینکه دورههای مهارت های زندگی، منجر به خودشناسی و خود آگاهی وسیع افراد میشود. شرکت در جلسات روان درمانی، به طور همزمان، به افراد کمک میکند که با دریافت کمک تخصصیتر، به صورت ریشهای و عمیق روی مسائل خود کار کنند تا بتوانند از ابزارهایی که در اختیار دارند به بهترین نحو جهت ایجاد تغییرات در زندگی خود استفاده کنند.
نگارنده:
خانم شکوه شیروانیان، کارشناس ارشد روانشناسی
نظرات شما عزیزان: